دوشنبه شب 15 مرداد سالگرده تولده محمود عزیزم بود تولدش رو خیلی دوست دارم
از سالگرده مرگش متنفرم برای همینه که مهمون دوره ای رو روز سالگرده تولدش قرار دادم
خوشحال می شم همه به خوبی ازش یاد می کنن ؛ از خنده هاش ؛ از شوخی هاش ؛ از رفتاره مناسبش هیچکس چیز بدی ازش بیاد نداره
خوبه آدم یه جوری از دنیا بره که بعد از این همه سال بازم به یادش باشن و به خوبی ازش یاد کنن
امیدوارم منم جزو همین دسته ها باشم
دوشنبه شب مهمونی دوره ای خونه ی ما بود تقریبا همه آمده بودن خیلی خوش گذشت
به محمود گفتم یه پیغامی یا نشونی یا تو خواب خودم یا تو خواب کسی تا موقع تولدت بهم باید بدی وگر نه نه من نه تو
خدا رو شکر که همه چیز ختم به خیر شده
دلم مشهد می خواد خیلی هوس زیارت کردم
محمود خواسته یا نا خواسته تلنگری زد که هنوزم تو شوکم
چند نفری خوابش رو دیدن البته که خیره انشالله
چند روزی خیلی هوایی شدم دلم براش تنگه
امروز تنهام و فرداش هم همینطور ؛ حال روز عجیبی دارم که قابل گفتن نیست
بچه ها دو روزی رفتن مسافرت ( دهنار ) امیدوارم بهشون خوش بگذره
خدا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه
یا علی
چه تلنگری؟بگو ماهم حال کنیم.سیب که نبود؟اون که تلنگر حساب نمیشه
نه عزیزم سیب نبود
منم دلم مشهد میخواد....یا یه مسافرت طولااااانی
خوب چرا نمی ری ؟یک تعطیلی دل بزن به دریا و برم دیگه
واقعا محمود جزو معدود افرادیه که هیچ کس ازش خاطره بدی نداره...هرچی دورو برمو پیبینم کمترشبیه محمود پیدامیکنم...خوش به نوع زندگیش
اره واقعا
خدارو شکر خوب زندگی کرد