قراره فردا یکشنبه برای زهرا شب چله ای بیارن و.
دکتر گفت باید بیای چشمت رو عمل کنی
استرس گرفتم
تا ببینیم خدا چی می خواد
رفتم دکتر چشم
دکتر گفت باید چشمت عمل بشه تو این اوضاع و احوال اصلا آمادگیشو ندارم
دلم می خواد بزارم بعد از عید انجام بدم با خیال راحت
ولی دکتر گفت خیلی دیر میشه باید زودتر انجامش بدم
نمی دونم باید چکار کنم خیلی در گیرم و فکرو خیال زیاد می کنم
چرا این روزهای بد زودتر تموم نمیشه
☹☹☹
ناشکر نیستم خدا خیلی در گیرم ووووو
قراره فردا یکشنبه برای زهرا شب چله ای بیارن و.
من نمی دونم چه جوری و چه رسمی دارن
اصلا چند نفر هستن
هنوز خبری بهم ندادن از نفرات شون ، خیلی لحظه ی آخری هستن از این نظر حرصم رو در میارن
آخرشم سنگ تموم می زارن ولی هر چقدر اونا با حوصله هستن و سرفرصت کار انجام می دن من عجول و دست پاچه
خدا کنه مشکلی پیش نیاد و همه چیز به خیرو خوشی تموم بشه
رفتم برای خرید شب چله و پذیرایی از فامیل شوهر زهرا دوست دارم هر چی می گیرم از بهتزینهاش باشه
چون سلیقه ندارم از میترا کمک می گیرم
خونه رو تمیز کردیم و خریدهامونم کردیم
تا ببینیم چی میشه
یاحق
نزدیک شب چله هست و برای زهرا قراره خانواده ی شوهرش شب چله ای بیارن
یک هفته مونده به شب یلدا
روزها کوتاه شده وقت من کمه
خیلی نمی تونم به فضای مجازی سر بزنم
و من درگیر درست کردن جهاز هستم باید بچه هارو نگه دارم که میتراو زهرا برن دنبال خرید
خدا رو شکر که میترا هست و ماشین داره و خودش رانندگی میکنه
خیلیییی کمک حالم هست ،خداحفظش کنه و هر چی از خدا می خواد خدا بهش بده انشالله
با چک و قرض و فروختن طلا فعلا دارم جهازش رو می گیرم تا ببنم خدا چی می خواد ،توکل به خودش
ولی قیمت ها خیلی بالاست خدا به داد برسه
خدایا خودت کمکم کن که جزتو پناهی و یاری ندارم
دلشوره گرفتم به چند نفر از فامیلها زنگ زدم برای گرفتن قرض و ....
خیلی نتیجه نگرفتم
۹۹/۸/۳ شروع به خرید جهزیه کردیم
اولین استاردبرای خرید جهزیه رو زدیم
قرارشدزهرا اینا قبل از عید برن سر خونه زندگی شون
میترا و زهرا با هم رفتن امیر حضوربرای دیدن و قیمت گرفتن
به خدا توکل کردم دستم خالیه با دست خالی فعلا بسم الله رو گفتم
ولی تو دلم خالیه دلم شور می زنه
خدا کنه بتونم یه جهاز ابرو مند بهش بدم
که تو فامیل شوهرش سر بلند باشه و کم نیاره
خدایا ازت می خوام کمکم کنی
یا حق