خوب خدا قسمت کردو امسال هم شهادت امام رضا رفتیم مشهد ؛چهارشنبه غروب آخر شب 24 آبان رفتیم و یکشنبه 28 آبان برگشتیم که البته ساعت 2 نصف شب رسیدیم خونه خیلی ایندفعه زیارت به من چسبید و حال داد بچه ها بزرگتر شده بودن و آزارو اذیت شون کمتر بود خدا رو شکر ؛ با فامیل های شوهر میترا بودیم ؛ پدر شوهر و مادر شوهر و برادراش و جاریاشو خواهرشوهرشو و زندایی شوهرش و .....بلاخره من توشون غریب بودم اولش خیلی ناراحت بودم نمی خواستم برم ولی به اصرار میترا رفتم بندگان خدا انقدر عزت و احترام گذاشتن که منو شرمنده کردن و باهاشون راحت بودم و خوش گذشت ؛فقط برادر کوچیکش موقع آمدن حال مونو گرفت و ما از ساعت 11 صبح آماده بودیم و ساکها مونو بردیم تو ماشین ولی ساعت 2و نیم بعد از ظهر حرکت کردیم ؛ چون آقا رفته بود دسته و دیر آمد ما سر کار بودیم و بچه ها بعد از آماده شدن خسته شده بودن و اذیت کردن و سیستم میترا بهم ریخت و بچه هارو زد و منم قاطی کردم دیگه ......
امیدوارم بازم خدا قسمتم کنه و برم پا بوس آقا امام رضا
هه هه. خب بسلامتی امیدوارم خوش گذشته باشه. بچه ها رو هم دعوا نکنید شیطونن دیگه
سلامت باشید ؛ممنون
بله چشم حتما سعی می کنیم البته اگه بزرگترها بزارن چون باعث همون عموشون بود که ما رو از ساعت 11 تا 3 علاف کرد کاسه ی صبرمون لب ریز شد