از صبح که بیدار شدم حال و حوصله ی هیچ کاری رو ندارم ؛ نمی دونم چرا گه گاهی انجوری میشم
حوصله ی کسی رو ندارم ؛همش انرژی منفی میشم و به خودم غر می زنم
اصلا که چی به دنیا بیایم و بچه دار بشیم و چند تای دیگر رو مثل خودمون بد بخت کنیم ودیگه هیچ ...
خیلی به این مسله فکر می کنم که انقدر دویدم و دروغ گفتم و بدبختی کشیدم تا بتونم وام بگیرم و حالا با چه سختی وام هامو بدم و اصلا از زندگی هیچ لذتی نبرم و هر روز صبح تو فکر این بانک و اون بانک برای دادن وامهام باشم بدو بدو کنم و ....
بعد زنده نباشم و معلوم نیست کی ازش استفاده کنه و نفرینم کنه بگه کم گذاشت و ...
الان که نگاه می کنم میبینم فقط دودیدم و سلامتیم رو از دست دادم و پیری زود رس آمد سراغم و دیگه هیچ ...
کاش میشد برگشت به عقب
ای کاش از داشته هامون درست استفاده کنیم و بعد پشیمون نشیم
مطالب تون رو خیلی جالب می نویسین. ممنون
متشکر از اینکه وقت گذاشتید ؛ لطف کردید