نمی خوام همش بنالم ؛ولی زندگی جالبی ندارم .مطمعا و شک ندارم هر کدومتون جای من بودید از این بیشتر می نالیدید. با این شوهر عتیقه؛که هر روز یه جور ساز می زنه و من باید بسوزم و بسازم.وهزاران غم تو سینه که دوست ندارم هیچکدومشو به زبون بیارم.درد زیاده و تحمل من دیگه کم شده دلم می خواد..............................................
پ ن :هَـمیشه بـآید کَسـی
باشدکـــہ مــَعنی سه نقطه ی انتهای جملههایت را بفهمد ...
هَـمیشه بـآید کسـی باشد
تا بُغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـآید کسی باشد
کـــہ وقتی صدایت لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوت کردی، بفهمد...
کسی بـآشد.......................
زندگیم هنگامی زیبا میشود که سراب لبخندت را ببینم.
بخند دلکم
انقدر بخند که غم از رو برود
سراب لبخند!!!!!!!
هرچه تلاش می کنم به آرامش نمی رسم
عزیزم....عتیقه اگه بود میتونستی ببیری بفروشی حد اقل یه پولی به جیب بزنی. آخه اونم نیست....
یه جایی میخوندم که تنها انتقامی که میشه از زندگی گرفت شاد بودنه...
نمی دونم چی باید بگم؛چون نمــــــــــــــــــــــــــــــی تونم حرف دلم رو راحت بگم...........................
اصلاحش کردم
روزهایم هنگامی زیبا میشود که در بیابان زندگی، سراب لبخندت را ببینم.
بااینکه جمله ات خیلی قشنگه؛ولی سراب یعنی خیال؛یعنی اینکه خیال خندهء من برات کافیه عزیزم.
خیلی سخته با وجود مشکل بخوای بخندی میدونم ولی بخند همیشه از خدا برات طلب صبر میکنم
باشه گلم ؛سعی خودمو می کنم.ممنون از این همه توجه........
نه یعنی توی این زندگی دیدن لبخندت شده برام مثل سراب
کاش این سراب حقیقت داشت
عزیزم می خوام از امروز سعی کنم همانطوری که دوست داری باشم.
فدات
خواولش بشین یه دل سیرگریه کن بعدکه خالی شدی دیگه اگه خنده ات هم نیومدلااقل سرتویه جوربه چیزایی گرم کن که زیاداذیت نشی.این منطقی تره نه؟
آره ؛شاید این راه بد نباشه ؛ولی من حتی برای گریه کردن هم شرایط ندارم.<<مهدودیت >>می دونم نمی تونی درکم کنی چون تا حالا تجربه نکردی ....................