بلاخره مادر شوهرم بعد از این همه زجر و مریضی تو بیمارستان فوت کرد و عمرش رو داد به شما .
و بعد از مشورت و کلی گفت و شنود تصمیم گرفتن تو قبر محمود دفنش کنن و.....
اربعین و دلم خیلی گرفته درسته که سنش زیاد بود ولی یاد زجرها و دردهایی که تو بیمارستان کشید میوفتم حالم خیلی بد میشه و از مرگش ناراحت میشم خدا بیامورزش و مورد رحمتش قرار بده
چند روزی ازمرگش می گذره و هنوز من به حالت عادی بر نگشتم شاید چون تو قبر محمود دفنش کردن برام گرون تموم شده فکر می کردم اونجا جای من باید باشه یا شایدم به خاطر اینکه رفتم دیدم قبر محمود رو کندن نمی دونم دلیلش چیه ولی حال خوبی ندارم
شنبه 6 به رحمت خدا رفت و یکشنبه 7مهر به خاک سپرده شد
روحش شاد