حالا دیگه هیچ امیدی ندارم تقریبا از همه چیز و همه کس بریدم
زندگی برام خیلی پوچ و بی ارزش شده
هیچ دلوابستگی به این زندگی ندارم
نگران بدهکاریم و قرض و ضامنهام هستم
هر روز به این فکر می کنم آیا میشه سرم رو بزارم زمین بدون اینکه نگران بدهکاری هام باشم
اون روز اگه بیاد آرزوی مرگ می کنم و در آرامش سرم رو بزارم رو بالش ودیگه بلند نشم
دلم به هیچی خوش نیست حتی به دوتا نوه های شیرین زبونم