امروز که پسرم رو داشتم عوضش می کردم ؛ وقتی که پاهاشو دیدم که جون گرفته ؛ خیلی خوشحال شدم . وخدارو شکر کردم و سجده ی شکر به جا آوردم . روزای اول که به دنیا آمده بود ؛ خیلی ضعیف بود . همش آرزو می کردم که کمی جون بگیره که بشه بغلش کرد . و حالا دقیفا 3 ماه و 9 روزشه ؛ خدایا شکرت وقتی دلم از بعضی ها می گیره و غم به سراغم میاد و حال و روزم رو به هم می ریزه ؛ یه نگاه تو صورتش می ندازم و بغلش می کنم برای مدتی همه چیز رو فراموش می کنم . و...............
پ . ن : دوستش دارم ؛خیلی زیاد .خدایا همیشه سالم نگهش دار
جوجوی من
منم دوسش دارم خیلی زیادبه دل میشینه ایشاا...زودخوب شه جوجوم
ممنون عزیزم ؛مرسی
نوه از بچه شیرینتره حالا؟
بله ؛ واقعا شیرینتره
میمیرم براش
خدا برات نگهش داره
مرسی گلم ؛ ممنون