سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

همه چیز تعغییر کرده

اردیبهشت هم تموم شد . و وارد خرداد شدیم . با نوشتن خیلی حال می کنم . ولی این روزا کمتر سراغ نوشتن می رم .  هم فرصت ندارم هم مشغله ی فکریم زیاده ؛

خیلی دلم می خواد . آزاد حرف بزنم .  اما متاسفانه شرایط اجازه این کار رو بهم نمی ده . و تقریبا جزو مهالاته  . امروز عید مبعث هست .

حال و هوای خوبی ندارم . مهمونام رفتن . ومن برای احیا کردن حال و روزم رفتم بیرون ولی فایده نداشت .

بلکه بیشتر حالم خراب  شد .

خیلی چیزا تعغییر کرده ؛ آ دمها دیگه اون آ دمهای قبلی نیستن .

واحساس تنهایی و دلتنگی بیشتر و بیشتر خودنمایی می کنن .

ترس از آینده دیوانت می کنه . و اینکه چه  خواهد شد .

دیگه اون احساس دلگرمی رو ..............نمی کنی و از غرور به خودت نمی بالی . دیگه از وحشت دوست نداری صبح از خواب بیدار شی که مبادا..............کاخ آرزوهات رو خراب ببینی .

دیگه دلت گرم نیست  و نسبت به اتفاقای اطرافت هیچ تصوری تو ذهنت نیست .

خیالت راحت نیست . و دلت هوری می ریزه و قلبت به تپش میفته . و خودت  صدای ظربان قلبت رو میشنوی که به شمارش افتاده . و تو ثانیه ها رو بر عکس میشماری و منتظره عدد یک و ...........آخر صفر میشو ی و قلبت  بلاخره وای میسته

امروز که این نوشته رو می نویسم . دلم آشوبه .

نه به خاطر ترس از آینده ؛ به خاطر ترس از حال و آینده ی بدون .......



نظرات 1 + ارسال نظر
سرباز چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:11 ب.ظ

چی تغییر کرده؟ کدوم آدما یعنی؟

همه چیز عزیزم
نزدیکا ؛ با دورترا که کارری نداریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد