سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

معموریت

رفتن علی به معموریت  شمال از طرف محل کارش یعنی شهرداری و.......برای بردن بار برای شهرداری

روزایی که شب خونه نیست آرامش عجیبی دارم خیلی از این ارامش لذت میبرم

خیلی بده که آدم مردش خونه نباشه و ارامش داشته باشی

شاید مشکل از خودم باشه

خدعاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه

الههههی امین

بدون شرح......

یه اتافقهابی تو زندگیم افتاد که برام خوشایند بود

دوتا اتفاق مهم که هیچکدومش رو نمیشه گفت

کاش میشد بقه رو تو خوشحالیم شریک می کردم ولی گفتنش اصلا خوب ویا خوشایند نیست

تو این همه اتفاقهای بد این دوتا جون دوباره ای به زندگیم داد

حال و هوام رو عوض کرد

انشالله امید به زندگی از هیچکس گرفته نشه 

انشالله

یا حق

تولده محمود عزیزم

دوشنبه شب 15 مرداد سالگرده تولده محمود عزیزم بود تولدش رو خیلی دوست دارم 

از سالگرده  مرگش متنفرم برای همینه که مهمون دوره ای رو روز سالگرده تولدش قرار دادم 

خوشحال می شم همه به خوبی ازش یاد می کنن  ؛ از خنده هاش ؛ از شوخی هاش ؛ از رفتاره مناسبش هیچکس چیز بدی ازش بیاد نداره 

خوبه آدم یه جوری  از دنیا بره که بعد از این همه سال بازم به یادش باشن و به خوبی ازش یاد کنن 

امیدوارم منم جزو همین دسته ها باشم 

دوشنبه شب مهمونی دوره ای خونه ی ما بود تقریبا همه آمده بودن خیلی خوش گذشت 

به محمود گفتم یه پیغامی یا  نشونی یا تو خواب خودم یا تو خواب کسی تا موقع تولدت بهم باید بدی وگر نه نه من نه تو 

خدا رو شکر که همه چیز ختم به خیر شده

دلم مشهد می خواد خیلی هوس زیارت کردم

محمود خواسته یا نا خواسته تلنگری زد که هنوزم تو شوکم 

چند نفری خوابش رو دیدن  البته  که خیره انشالله

چند روزی خیلی هوایی شدم دلم براش تنگه 

امروز تنهام و فرداش هم همینطور ؛ حال روز عجیبی دارم که قابل گفتن نیست 

بچه ها دو روزی رفتن مسافرت ( دهنار ) امیدوارم بهشون خوش بگذره 

خدا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه 

یا علی

مشهد و...

هنوز همون فکرو خیا لها ادامه داره و همچنان تکلیف ما نا معلومه

سر سال رسیده و باید یا خونه ی باباسر زهرا رو تمدید کنیم یا تخلیه کنیم  ، ولی  تکلیف ما معلوم نشده هنوز که ما بابلسر باید دنبال خونه بگردیم یا مشهد اینجا صابخونه اجاره رو زیاد کرده و خونه مناسب نیست  و نمی خواد بمونه 

رقیه و حسن رفتن مشهد خیلی هوایی شدم  دلم امام رضا می خواد ولی چون شاید برای گشتم خونه مجبور شم برم اونجا برای همین دست نگه داشتم 

خدا کنه همه چیز ختم به خیر بشه

دوشنبه 15مرداد سالگرد تولد محمودم هست  ، می خوام دورهمی خونه ی ما رو همون روز بگیرم اگه خدا بخواد

به امید روزای خوب و بهتر