سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

حال حراب من

حالم خوب نیست   تظاهر به خوب بودن می کنم 

دلم می خواد یه جا برم که از هیچکس  هیچ خبری نباشه  حتی میترا خودم باشم و خودم تناهی تنها

نه از زهرا خبری باشه نه علی 

نه داود خبری باشه نه بچه هاش  حتی میترا

این چشمم هم که داره کلافه م می کنه مثلاعمل کردم راحت بشم ولی بدتر شد خیلی داره اذیتم می کنه

واین عید که قوز بلا قوزه ، کاش این عید هیچوقت نبود چقدر خوب می شد

متنفرم از عیدو سال تحویل

خدایا به تو توکل می کنم حال دلم رو خوب کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد