سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

پیاده کربلا..........

دلشوره دارم ؛  نگرانم  ؛  دیروز چند تا از عزیزام  که مادر خوبم هم جزئشونه ؛رفتن کربلا خوش به سعادت شون لایق بودن  و قرار شد پای پیاده برن و اربعین  رو کربلا باشن .   دیروز 26 آذر حرکت کردن . من دیروز ناراحت بودم  . چرا ؟ چون دوست داشتم  با ها شون برم ولی قسمتم نشد . کم سعادت بودم و نا لایق . و اما امروز ساعت یک ربع به دوازده  ظهر تماس گرفتم تا مو قعی که می تو نستم صحبت کنم . مشکلی نبود ولی از بعد از  ظهر دیگه موفق به تماس نشدم . و حالا که ساعت 23    دلم داره مثل سیر و سرکه می جوشه ؛ حالم خوب نیست .  خدایا خودت به خیر بگذرون . 


 پ . ن : خدایا همه مسافرا رو به سلامت به مقصد برسون


پ . ن : کاش لاقل کربلا امنیت بود . و زائرا در امان 



خدایا دلم گرفته    

نظرات 3 + ارسال نظر
deniz چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.iz.blogsky.com

داداش منم رفته
ان شا... که به سلامتی میرن و میان
خوش به حالشون

خدا به همراهشون
انشاال..........
واقعا سعادت داشتند

touska جمعه 29 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 ب.ظ

منم نگرانم ایشا...زودبرمیگردن با سلامتی کامل وزیارت قبول

خدا رو شکر خبر سلامتیشون رو فهمیدیم . انشاال..........

سرباز شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:56 ق.ظ

قربون دلت برم....
راستی این توسکا چرا برای تو فقط کامنت میزاره؟ ها؟

خدا نکنه عزیزم ؛
اینجوریاست دیگه :

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد