سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

لحظه های شیرین.......


یک شنبه 12 آبان رفتم خواستگاری ؛ از اون روز تا خالا هر ساعت و  لحظه  و هر ثانیه بهش فکر می کنم .

در واقعه همه ی  خانواده منتظرهستن تا این اتفاق به یاد موندنی رخ بده . و برای همه مهم و لذت بخشه .همه ی ما منتظر هستیم تا یک فرد عزیز  دیگه ای به جمع خانوادگی ما اضافه بشه و جمع ما رو شیرین ترکنه .

شاید ما نتو نیم خیلی ابراز احساسات کنیم ولی گاهی بعضی از اتفاقها باعث می شه خیلی شادمون کنه و از خوشحالی در پوست خودمون نمی گنجیم .



پ . ن : من منتظر روزهای شاد و شیرینی هستم . امیدوارم هر چه سریعتر اتفاق بیقته 

 

شما هم دهن تون رو شیرین کنید .   و از بو کردن گل لذت ببرید .


نظرات 4 + ارسال نظر
گندم چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ب.ظ

ایشالا که خیره

ممنون گلم ؛فدات شم

گل بارون جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ق.ظ

منم دارم جاری میشم

خوشحالی عزیزم

سرباز جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

یه دیوونه یه سنگ میندازه توی چاه...

ای با با ؛
چرا انقدر ؟؟؟؟؟؟

touska یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:21 ب.ظ

من هم خوشحالم هم نگران....

آره روزهای حساسیه ؛خدا کنه همه چیز خوب و ....................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد