سراب بیابان
سراب بیابان

سراب بیابان

ماه مهر ...

 ماه مهر مامان و حاج آقا  بعد از تاسوا وعاشورا یعنی 10 مهر رفتن مشهد و پنجشنبه 13 مهر برگشتن ....

13 مهر سالگرد  پسر عزیزم محمود بود و ما رفتیم سر خاک وشیر کاکائؤ شیرینی خیرات کردیم و مراسم خاصی نداشتیم ...

از ماه مهر خیلی بدم میاد متنفرم ؛ حالم رو خیلی بد می کنه زیاد رو براه نیستم و به پلو پای همه می پیچم ....

جمعه نهار 28 مهر مهمونی دورهای داشتیم خونه ی مریم ..

گاهی که چیزیزی پیش میادو دلم می گیره فکر می کنم که این دوره ای ها بیخودو دیگه باید بهم بخوره و یا من دیگه خودم رو کنار بگشم ووووووولی

نه وقتی درست فکر می کنم میبینم اگه این ماهی یک بارم نباشه دیگه خواهر برادر ها هم شاید همدیگرو نشناسیم و کم کم همدیگرو فراموش کنیم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد